بازاریابی شامل چهار بخش : محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان توزیع (Place) و ترویج (Promotion) هستند که به ترکیب همه اینها آمیخته بازاریابی می گویند. قیمت تنها بخش آمیخته بازاریابی است که موجب درآمدزایی می شود . در ادامه مقاله بیشتر میخوانیم .
استراتژی قیمت گذاری یکی از فاکتور های مهم برای موفقیت در دنیای تجارت و صنعت است. در واقع منظور از استراتژی قیمت گذاری آن است که مشتری در قبال محصول و یا خدمات شما حاضر است که چه هزینه ای را پرداخت نماید و همانطور که بیان کردیم این امر به معیارهای مختلفی مانند هزینه های تولید ، هزینه های جانبی ، بازاریابی و سایر عوامل بستگی دارد.در حقیقت روش های مختلفی برای ارزش گذاری یک محصول و یا خدمات وجود دارد که در هر یک از این روش ها یک معیار در نظر گرفته شده است.
تعریف استراتژی قیمت گذاری
استراتژی قیمت گذاری بدین معنی است که شما تعیین می کنید که کالا و یا خدماتی که ارائه می دهید تا چه میزان ارزش دارد. اریک دانالاسکی دانشیار بازاریابی در بروک می گوید که اینکه مشتری تا چه میزان حاضر به پرداخت هزینه برای خدمات شما است ارتباطی با هزینه ی آن نداشته و ارتباط زیادی با ارزش محصول خریداری شده و یا خدمات ارائه شده دارد.
در واقع قیمت گذاری تشخیص این است که مشتری تا چه میزان برای محصول و خدمات شما ارزش قائل بوده و حاضر به پرداخت هزینه است و این موضوع تعریفی برای قیمت گذاری مبتنی بر ارزش نیز است. در واقع این راهکار ،تکنیکی است که کارآفرینان و بازاریابان باید از آن استفاده نمایند.
از استراتژی قیمت گذاری می توان برای دستیابی به اهدافی مانند افزایش ارزش سهام یک شرکت ، گسترش حاشیه سود و یا خارج کردن رقیبان از عرصه ی بازار استفاده کرد. همچنین امکان این امر وجود دارد که به دلیل تغییر در سیاست ها و مسائل اقتصادی لازم باشد که قیمت یک کالا تغییر کند ، در اینجا استراتژی قیمت گذاری بسیار پر اهمیت تر خواهد شد و میزان سود و ضرر یک شرکت به این موضوع بستگی دارد.
به چه علت دانستن استراتژی های قیمت گذاری مهم است؟
اهمیت قیمت گذاری زمانی مشخص میشود که ما برای مقایسه دو محصول مشابه، اول به قیمت آن نگاه میکنیم. میدانید که همه چیز از همان نگاه اول آغاز میشود و اگر محصول شما انتخاب نشود شاید نتوانید برتری خود را به محصول مشابه نشان دهید.بنابراین قیمتگذاری حساسیت خاص خودش را دارد. لحظهای که شما در قیمتگذاری اشتباه میکنید، لحظهای است که یا سودتان، یا اعتبار کسبوکارتان را نابود میکنید.
مفاهیم مهم در قیمت گذاری :
برای تعیین قیمت یک محصول ابتدا لازم است تا با سه مفهوم زیر آشنا شویم :
قیمت (price): هزینهای است که مشتری پرداخت میکند تا از کالا و خدمات ما استفاده کند.
هزینه (cost): هزینههای ثابت و متغیری که برای تولید یک محصول صرف شده است.
ارزش (value): ارزش یک کالا، به این معناست که مشتری بداند بیشتر از پولی که پرداخت کرده، مزایا دریافت کرده است. ارزش برای مشتری فقط به کالایی که میخرد نیست. به متغیرهای زیادی بستگی دارد: مثلاً تصویر برند در ذهن مشتری (Brand Image)، خدمات پس از فروش یا حتی مواردی مانند اعتبار شرکت و... .
اهداف استراتژی قیمت گذاری
استراتژی قیمت گذاری بیشتر با هدف به حداکثر رساندن سود صورت می گیرد و مشاغل مختلف روش های متفاوتی را برای قیمت گذاری محصول و یا خدمات خود مورد استفاده قرار می دهند.
اهداف اصلی در قیمت گذاری یک محصول شامل موارد زیر است:
به حداکثر رساندن سود
فروش محصول مورد نظر و داشتن سهم در بازار
حفظ قیمتی که نسبت به قیمت بازار رقیب مناسب تر و ثابت باشد.
- عوامل موثر بر استراتژی قیمت گذاری
در قیمت گذاری یک کالا و یا خدمات به طور کلی سه نوع عامل تاثیرگذار هستند :
عوامل داخلی و عوامل خارجی و عوامل حقوقی.عوامل داخلی در قیمت گذاری یک محصول:
در حقیقت باید بیان کرد که هزینه ی تولید و بازاریابی مهم ترین فاکتور ها در تعیین قیمت است و بدیهی است که هر شرکتی تمایل دارد تا علاوه بر جبران هزینه های متحمل شده از فروش کالا و یا ارائه ی خدمات سود ببرد.در عوامل داخلی قیمت گذاری استراتژی های بازاریابی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند و فاکتور هایی مانند مشخصات محصول ، بسته بندی ، محل توزیع و روش های تبلیغ در قیمت گذاری نهایی دخیل هستند.
عوامل خارجی در قیمت گذاری یک محصول :
همانطور که میدانید رقابت بازار در قیمت گذاری محصول از اهمیت بالایی برخوردار است و نوع بازار توانایی شرکت در قیمت گذاری را تعیین می کند. به طور کلی می توان بیان کرد که در صورتی که در بازار رقابت های زیادی وجود داشته باشد در واقع دست شرکت برای قیمت گذاری خیلی باز نخواهد بود ولی در صورتی که بازار یک کالا انحصارا نزد یک شرکت باشد ، در این صورت شرکت می تواند قیمت مورد نظر خود را برای یک کالا به راحتی اعمال کند.
عوامل حقوقی در قیمت گذاری یک محصول :
در واقع استراتژی های قیمت گذاری که که باعث از بین رفتن رقابت سالم بین شرکت های مختلف می شود ، توسط قانون ممنوع اعلام شده است. در ادامه برخی از قیمت گذاری های غیر قانونی را نام خواهیم برد:
قیمت گذاری های غافلگیرانه: که این نوع قیمت گذاری شامل قیمت گذاری های بسیار پایین که برای بیرون راندن رقبا صورت می گیرد.
قیمت گذاری های تبانی : در این نوع قیمت گذاری شرکت ها برای بالا بردن قیمت کالا با هم همکاری می کنند.
قیمت گذاری تبعیض آمیز : که در این نوع نیز شرکت های مختلف برای مشتریان مختلف خود قیمت های متفاوتی را تعیین می کنند.
قانون تقاضا و عرضه نیز در استراتژی قیمت گذاری تاثیر گذار است بدین صورت که هرچه تقاضا بیشتر باشد قیمتی که فروشندگان تعیین می کنند نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین لازم است که حتما حساسیت در مورد عرضه ی کم و زیاد برای قیمت گذاری یک محصول در نظر گرفته شود.
استراتژیهای قیمت گذاری :
سه استراتژی مهم برای قیمت گذاری :
قیمتگذاری بر حسب هزینه (Cost-Based Pricing)
قیمتگذاری برحسب ارزش کالا در ذهن مشتری (Perceived-Value Pricing)
قیمتگذاری بر اساس بازار (market-based pricing)
استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر هزینه(Cost-Based Pricing)
در این روش هزینه های تولید یک محصول در نظر گفته شده و یا هزینه های ارائه ی خدمات مورد بررسی قرار می گیرد و با محاسبات صورت گرفته به عنوان قیمت یک محصول در نظر گرفته می شود.
هدف از قیمت گذاری هزینه به حداکثر رساندن سرمایه و سود است و این روش تضمین می کند که هزینه های تولید به طور کامل بازگردانده شده و سود مورد نظر حاصل شده است.قیمت حاصل از قیمت گذاری مبتنی بر هزینه که به نام قیمت تمام شده نیز شناخته می شود از فرمول زیر بدست می آید.
هزینه به علاوه قیمت = هزینه + علامت گذاری
علامت گذاری را می توان به عنوان درصد کل هزینه ها ، هزینه های محصول و هزینه های تولید متغیر و یا هزینه های کل متغیر در نظر گرفت.
استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر ارزش
در این روش تعیین قیمت بر این اساس صورت می گیرد که مشتری تا چه میزان برای محصول تولیدی و یا خدمات شما ارزش قائل بوده و تا چه حد به کالا و یا خدمات شما باور دارد.برخلاف قیمت گذاری مبتنی بر هزینه که فرمول خاصی دارد ، قیمت گذاری بر مبنای ارزش براساس مزایایی است که یک کالا و یا خدمات ارائه شده در بر دارد. در حقیقت شرکتهایی که محصولاتی با ویژگی های منحصر به فرد و خدماتی سفارشی و ویژه ارائه می دهند ، تمایل بیشتری برای قیمت گذاری مبتنی بر ارزش دارند.
قیمت گذاری مبتنی بر ارزش در واقع بیشتر هنگامی که کاری به فردی خاص سپرده می شود کاربرد دارد مانند حق الزحمه ی وکالت برای موارد خاص ، طراحی معماری ، تعمیرات عمومی و سایر خدمات سفارشی.در این روش فروشنده هزینه های تولید را نیز در نظر میگیرد تا در نتیجه این قیمت گذاری کمتر از هزینه های تولید نبوده و برای جایگزینی هزینه های تحمیل شده کافی باشد. در این روش رضایت مشتری اهمیت زیادی دارد و هزینه ها باید به گونه ای معقول و مناسب تعیین شود تا در نتیجه رضایت مشتری به خطر نیفتد.
استراتژی قیمت گذاری رقابتی
در این روش قیمت ها براساس قیمت رقبا تعیین می شود و روش قیمت گذاری رقابتی بیشتر در بازار هایی کاربرد دارد که محصول و یا خدمات مشابهی را ارائه می کنند.در این روش قیمت رقبا به عنوان مبنایی برای قیمت گذاری یک محصول در نظر گرفته می شود. روش قیمت گذاری رقابتی بیشتر از هزینه های تولید (که قیمت گذاری براساس هزینه است )و قیمت گذاری براساس ارزش ، بر اطلاعات مربوط به بازار متمرکز است.
در واقع در این روش قیمت بازار رقیب معیار بوده و ممکن است که محصول تولیدی و یا خدمات را با قیمتی بالاتر و یا پایین تر از این معیار بفروشند. تعیین قیمت بالاتر اگرچه ممکن است که سود دریافتی شرکت را افزایش دهد اما از طرفی سبب کاهش تعداد فروش می شود ، چرا که مشتریان ترجیح می دهند تا کالایی با قیمت پایین تر را خریداری نمایند.
همچنین تعیین قیمت پایین تر از معیار اگرچه ممکن است که تعداد فروش را به طور چشمگیری افزایش دهد اما سبب آن می شود که سود شرکت با کاهش مواجه شود.در استراتژی قیمت گذاری رقابتی فروشندگان تقریبا هیچ کنترلی بر قیمت ها ندارند و قیمت ها تنها با عرضه و تقاضا تعیین می شود و محصولات با قیمت پیش فرض در بازار به فروش می رسند.
در مورد مزایای قیمت گذاری مبتنی بر رقابت باید گفت که این روش نیازی به محاسبات پیچیده ندارد و فروشندگان به راحتی از قیمتی که فروشندگان اصلی در بازار تعیین کرده اند تبعیت می کنند.در مورد معایب این روش نیز باید بگوییم که هنگامی که شما برای کالای خود قیمت مشابهی با دیگر محصولات در نظر میگیرید ، لازم است که اقدامات خاصی در زمینه ی بازاریابی انجام دهید تا نظر خریداران را برای خرید محصول خود جلب کنید. بنابراین تلاش های شما به منظور جذب مشتری از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.
استراتژی قیمت گذاری نفوذ (penetration pricing/ loss-leader pricing)
در این روش به منظور جذب مشتری برای کالای جدید و تازه عرضه شده قیمت پایینی را در نظر میگیرند تا در نتیجه محصول مورد نظر در بازار از نفوذ مناسبی برخوردار شده و طرفداران خاص خود را پیدا کند. در ادامه بعد از اینکه کالا در بازار جای خود را پیدا کرد قیمت های بیشتری برای کالای مورد نظر در نظر می گیرند.در استراتژی قیمت گذاری نفوذ با ارائه ی قیمت های پایین برای یک کالا در واقع رقبا از میدان به در شده و پس از اینکه نام تجاری مورد نظر در بازار از مقبولیت لازم برخوردار شد ، به تدریج قیمت کالا را افزایش می دهند.
قیمت گذاری نفوذ باعث می شود که یک محصول به سرعت در بازار پخش شده و خریداران با دیدن قیمت پایین وسوسه می شوند تا این محصول را خریداری کنند. اگرچه میزان سود در این روش قیمت گذاری کاهش می یابد اما افزایش حجم فروش می تواند این معضل را برطرف کنند.
از دیگر مزایای این روش آن است که با قیمت گذاری نفوذ یک شرکت بر بازار تسلط کافی را به دست می آورد و با تعیین قیمت پایین ورودی های احتمالی به بازار ، دلسرد می شوند و یا رقیب های فعلی در بازار با وجود قیمت پایین محصول مجبور به ترک بازار می شوند.از معایب این روش نیز می توان به این موضوع اشاره که مشتری با دیدن قیمت های پایین یک کالا ممکن است که به کیفیت آن شک کرده و در نتیجه مایل به خرید مجدد این کالا نباشد.از دیگر معایب این روش آن است که پس از افزایش قیمت ممکن است که مشتری دیگر تمایلی به خرید محصول مورد نظر نداشته باشد.
استراتژی قیمت گذاری skimming
در این روش قیمت های بالایی برای محصول جدید در نظر گرفته می شود و هدف از این روش فروش محصولات به افرادی است که به قیمت کالا اهمیتی نمی دهند. پس از اینکه فروش مورد نظر صورت گرفت ، قیمت کالا را برای گسترش فروش کاهش می دهند.هدف از این قیمت گذاری آن است که در چرخه ی اولیه تولید محصول سود های کلانی نصیب شرکت شود و این روش در بازار های فناوری بیشتر رایج است مانند گوشی های همراه ، کنسول های بازی و سایر موارد.
پس از اینکه این محصولات به طبقه ی بالای درآمدی عرضه شد ، قیمت آن به تدریج کاهش یافته و تعداد مشتریان از طبقه ی پایین تر درآمدی بیشتری خواهد داشت. این امر سبب آن میشود که افرادی که در ابتدا قادر به خرید این محصول نبودند پس از تعدیل قیمت بتوانند آن را خریداری نمایند و در نتیجه این موضوع منجر به افزایش سهام شرکت در بازار و فروش مداوم محصول خواهد شد.
قیمت گذاری فریمیوم (Freemium Pricing)
در این روش ابتدا محصول مورد نظر را رایگان به شما میدهند ولی در ادامه کار باید برای فعال کردن ویژگیها و فیچرهای اضافی پول پرداخت کنید. از این استراتژی قیمتگذاری در دنیای دیجیتال زیاد استفاده میشود. حتماً در بازیها و نرم افزارهای زیادی این را تجربه داشته اید! شما رایگان آن را دانلود میکنید ولی فقط میتوانید تا چند مرحله جلو بروید و برای بقیه مراحل هزینه را پرداخت میکنید.
حسن این کار این است که مخاطب ابتدا با محصول آشنا میشود. از آن استفاده میکند و اگر محصول به دردش میخورد برای ویژگیهای اضافی پول پرداخت میکند. البته متأسفانه ما در ایران نسخه کرک شده بیشتر نرمافزارها را استفاده میکنیم و بنابراین از همان روز اول بدون پرداخت هزینه به همه ویژگیهای آن دسترسی داریم.
قیمت گذاری روانی (Psychological Pricing)
حتماً عدد 9 را در انتهای قیمتها دیدهاید! در قسمت قیمت بهجای 50 هزار تومان مینویسند فقط 49.9 هزار تومان! 49.9 در ذهن مشتری کمتر از 50 و بیش از 40 به نظر میآید! درست است که همه ما میدانیم این دو قیمت اصلاً فرقی با هم ندارند ولی جالب است بدانید که تحقیقات نشان میدهد که نرخ فروش محصول با قیمت 9/49 بیشتر شده است. روش روانی به نام قیمتگذاری عدد فرد (odd pricing) هم شناخته میشود. ایران و خارجه هم ندارد. همه جای دنیا از این مدل قیمتگذاری استفاده میکنند. سری به سایت شرکتهای بزرگ بزنید. مثلاً مایکروسافت (Microsoft) و اپل (Apple).
تاریخچه عجیبوغریب قیمتگذاری عدد فرد!
قدیمها برای جلوگیری از دزدی صندوقدارها اینطور قیمتگذاری میکردهاند. اگر قیمت رند بود صندوقدار میتوانست پول را از مشتری بگیرد و در جیبش بگذارد؛ اما اگر قیمت رند نبود، صندوقدار مجبور بود برای پرداخت باقی پول به مشتری دستگاه صندوق خود را باز کند و خرید را ثبت کند تا بتواند از صندوق پول خرد بردارد. صندوقدار با ثبت خرید دیگر نمیتوانست پول را برای خود بردارد.
قیمت گذاری سرشیرگیری (Price Skimming)
این روش بر عکس استراتژی نفوذی است یعنی زمانی که شرکتی محصولی جدید که تکنولوژی خاصی دارد به بازار معرفی میکند، قیمت بسیار بالایی برای محصول خود انتخاب میکند. بعدازآنکه رقبا به دلیل قیمت بالا وارد بازار شدند، بهمرور قیمت را کاهش میدهد تا بتواند سهم بازار خود را بیشتر کند. مشتریها حاضرند برای تجربه این محصول جدید پول بیشتری بپردازند اما پس از مدتی که محصول جا افتاد، دیگر چنین نیست؛ بنابراین شرکت هم قیمت را پایین میآورد تا مشتری بیشتری جذب کند. قیمت بالای اولیه تصویر یک کالای پیشرو از کالای شما در ذهن مخاطب ایجاد میکند.
شرکت سونی از این استراتژی قیمتگذاری بسیار استفاده میکند. تلویزیونهای اچدی (HDTV) اولین بار در سال 1990 توسط سونی به بازار معرفی شد. با قیمت 43,000 دلار!!!!! (هرچه علامت تعجب بگذارم کم است.) سپس سونی به مرور قیمت را پایین آورد. در سال 1993 قیمت 6,000 دلار رسید. در سال 2010 قیمت یک تلویزیون 40 اینچ اچ دی سونی فقط 600 دلار بود!
چند نکته مهم هم وجود دارد. حواستان باشد که قیمت بالا ممکن است رقیب ایجاد کند.
شرکت هلندی فیلیپس (Philips)، وقتی برای اولین بار دستگاه پخش سی دی به بازار عرضه کرد، قیمت آنچنان بالا بود که رقبای ژاپنی وارد بازار شدند. با قیمت پایینتر تولید کردند و بازار را گرفتند و در نهایت فیلیپس نابود شد!
نکته دیگری که حائز اهمیت است این است که کاهش سریع قیمت ممکن است خریداران اولیه را ناراضی کند. وقتی که اپل (Apple) قیمت آیفون (iPhone)های خود را ظرف دو ماه از 600$ دلار به 400$ رساند، خریداران اولیه اعتراض کردند. درنهایت اپل مجبور شد حساب کاربری آنها را برای خریدهای آینده، 100$ شارژ کند.
قیمت گذاری اقتصادی (Economy pricing)
در قیمتگذاری اقتصادی، برای تولید و فروش یک محصول، از روشهای کم هزینه استفاده میکنند تا بتوانند محصول ارزانی تولید کنند. با این روش میتوانند بخش کم درآمد جامعه را نیز به مشتریان خود اضافه کنند و بازار خود را توسعه دهند.
توجه کنید که قیمتگذاری اقتصادی برای شرکتهای بزرگ بسیار کارآمد است، چون مردم به آنها اعتماد دارند و هرچه قیمت پایینتری ارائه دهند، بیشتر میفروشند. ولی برای شرکتهای کوچک خطرناک به نظر میرسد، چون حجم فروش کمی دارند و ممکن است با این قیمت پایین به سودی که میخواهند نرسند. همچنین چون برای افراد کمتر شناختهشده هستند، ممکن است مردم فکر کنند که محصول آنها کیفیت و ماندگاری لازم را ندارد.
قیمت گذاری گرفتار کننده (Captive Product Pricing)
قیمت گذاری گرفتار کننده واقعا مشتری را اسیر میکند. در این روش، قیمت محصول اصلی پایین نگهداشته میشود ولی شما برای استفاده از آن باید محصولات و خدمات دیگری تهیه کنید که قیمت پایینی ندارند؛ ولی مجبورید آن را بخرید!مثلاً شرکتهای خدمات ارتباطی، سیمکارتهای خود به قیمت خیلی ارزان و حتی شامل بستههای اینترنتی رایگان میفروشند اما شما برای استفاده مجدد از آن، باید سرویسهای متفاوت بخرید.
قیمتگذاری پویا- قیمتگذاری بر مبنای زمان (Dynamic Pricing / Time-Based Pricing)
در این روش شرکتها با توجه به تقاضا و نیاز افراد، قیمتها را مدام تغییر میدهند تا بتوانند سود خودشان را بیشتر کنند.بهطور مثال، مسافران میدانند که قیمت اتاقهای یک هتل بسته به تقاضایی که برای آن روز وجود دارد میتواند بهشدت متفاوت باشد. روزهای شلوغ قیمت بالاتر است و در روزهایی که تقاضا کم است قیمت برای همان اتاقها بسیار پایین است.
قیمت گذاری بر مبنای بازار (Market-Based Pricing)
در این روش قیمتگذاری، قیمت را بازار تعیین میکند نه فروشنده. این روش برای محصولاتی است که فروشندگان زیادی دارد و مشتری حاضر است مقدار مشخصی برای خرید آن پول پرداخت کند. فروشندگان اگر بخواهند قیمت بالاتری از قیمت بازار بفروشند یا رقبای خود را خارج کنند باید برای محصول خود ارزشافزودهای مثل خدمات بهتر مشتری، سفارش راحتتر یا کیفیت بیشتر ایجاد کنند.
قیمت گذاری مجموعهای (pricing Bundle)
در روش مجموعهای، شرکتها چند محصول مرتبط را در یک بسته میفروشند که قیمت این بسته از مجموع قیمت تکتک آنها پایینتر است. این روش برای محصولات قدیمیتر و آنهایی که قرار است حذف شوند به کار میآید.
قیمت گذاری جغرافیایی (Geographical Pricing)
در قیمتگذاری جغرافیایی، محصول در مناطق مختلف دنیا با قیمتهای مختلفی عرضه میشود. این تفاوت قیمت طبیعی است چون در برخی نقاط، آن محصول کمیابتر است یا هزینه حمل بیشتری را شامل میشود.
قیمت گذاری بالا (premium pricing)
در این روش قیمتگذاری، محصول با قیمت بالاتری از رقبا به بازار عرضه میشود. این روش وقتی کارایی دارد که:
تعداد رقبا کم باشد
شرکت بداند محصولش یک مزیت رقابتی ویژه نسبت به بقیه محصولات دارد و مشتریان حاضرند برایش پول بیشتری بپردازند
قیمت گذاری رهبری محصول-کیفیت (Product-Quality leadership)
بعضی مارکت ها با هدف رهبری محصول-کیفیت، همین استراتژی را در پیش میگیرند. این روش میتواند زیرمجموعه premium pricing باشد که کیفیت در آن مزیت رقابتی محسوب میشود. به همین دلیل این شرکتها میتوانند قیمت بالایی برای این محصولات بگذارند؛ اما نکته اینجاست که این شرکتها کیفیت و لوکس بودن را با قابلخرید بودن ترکیب میکنند؛ یعنی قیمت را فقط تا حدی بالا تعیین میکنند که کالا باید برای مشتری قابلخرید باشد.
خلاصه اینکه کیفیت بسیار بالا را با قیمت بالا به شما میفروشند و شما خوشحالید از این که با پرداخت پول خوب دارید از مزیت بهترین کیفیت برخوردار میشوید.همه این مدلها و روشها در شرایط خاص میتواند مفید باشد. بستگی به این دارد که شما چقدر دقیق باشید و هدف شما چه باشد. بعضیها هم اصلاً سخت نمیگیرند؛ نگاهی به بقیه قیمتها میکنند و قیمت خود را تعیین میکنند. در نهایت با روشهای روانی مثل روش عدد فرد، کمی قیمت را اینور و آنور میکنند تا فروششان بهتر شود.
روشهای روانی را دست کم نگیرید، این موضوع، بخش جنجالی قیمتگذاری است که شاید به چشم نیاید ولی مستقیم با احساسات و ذهن مشتری در ارتباط است. اگر میخواهید راجع روشهای روانشناسانه در قیمتگذاری بیشتر بدانید نوین یک مقاله کامل درباره استراتژیهای افزایش فروش دارد که در آن صحبت از تکنیکهایی است که مشتری را ترغیب به خرید محصول شما میکند.
در پایان باید بگوییم که استراتژی قیمت گذاری از اهمیت بالایی در دنیای تجارت برخوردار است و روش های مختلفی در این زمینه وجود دارد که میتواند شما را در رساندن به سود بالا یاری کند. اما باید توجه داشت که محصولی که تولید می کنید نیازمند کدام روش قیمت گذاری است تا در نهایت شرکت متحمل ضرر نشده و به سود مورد نظر دست یابد.به منظور انتخاب هر یک از استراتژی های قیمت گذاری بهتر است که بازار کالا ، تقاضا و بازار رقیب به درستی و به طور کامل بررسی شده و تصمیمات لازم در این زمینه اخذ شود.